شباهت
تو مث پنجره ای
وا میشی از روی دیوار خیالم رو به دنیا
به یه جنگل
به یه دریا
به چهار حرف س ک و ت
به نهایت صدا
تو مث یه قاب عکسی
عکس یک کوه بلند
کوهی سرشار غرور
فارغ از غصه ی عاشق
مث سازی
پُراز شادی و شور
تو مث آینه ای
توی آینه ی چشات عکس خودم رو میبینم:
عاشقی با سینه ای لبریز درد
عکس یک رستم عاشق
خسته از هفت خان عشقت
زخمی روز نبرد
اون که سهراب غرورش رو به پای قدمت قربونی کرد
تو مث نم نم بارون پر از زمزمه ای
که با اهنگ قدمهات چشم غنچه وا میشه
که حیات باغچه ی دل با تو با معنا میشه
تو مث کتاب شعری
که تو هر صفحه ی اون
یاد عشقای قدیمی دوباره پیدا میشه
تو مث یک غزلی تو دفتر شعرای من
تویی متن هر ترانه ، تویی آغاز سخن
تویی که عطر غزلهات منو برد میون کوچه های شعر
اسم تو جاریه توی رگ هر بیت ترانه های من
خرداد1382- بجنورد